آرامگاه حسین فرجی نبی کندی و نیره صدفی خیرآبادی (بنای یادبود) در استان تهران، شهرستان ری، بخش کهریزک و بلوار حکیم زاده واقع شده است. و از نظر موقعیت جغرافیایی در نزدیکی امامزادگان ابراهیم و اسماعیل (ع)، مزار شادروان امید صفری، آرامستان قلعه شیخ و آبخوری قرار گرفته است.
آدرس، اطلاعات و موقعیت مکانی این مکان آخرین بار توسط ... 𝑪𝒂𝒓𝒓𝒐𝒍 ... (شهریار سطح ۱۰ نشان) در تاریخ شنبه 19 اسفند ماه 1402 در اپلیکیشن نقشه و مسیریاب نشان بررسی و بهروز شدهاند. (چنانچه در اطلاعات ثبتشده یا موقعیت جغرافیایی آرامگاه حسین فرجی نبی کندی و نیره صدفی خیرآبادی اشکالی مشاهده کردید میتوانید از طریق اپلیکیشن نشان نسبت به گزارش این اشکال اقدام کنید تا پس از بررسی نسبت به اصلاح آن اقدام شود)
مادر یعنی زندگی، مادر یعنی عشق، مادر یعنی مهر مادر یعنی فرشتهای که با اشکت، اشک میریزد و با خندههایت میخندد. مادر یعنی فرشتهای که نگاهش به تو است و با هر لبخندت، زندگی میکند. مادر یعنی فرشتهای که موهایش برای بزرگ کردنت سفید میشود و به تو میگوید: «پیر شوی مادر، درد و بلایت به جانم…» مادر یعنی فرشتهای که صبح که خوابی آرام میز صبحانه رامیچیند تا وقتی بلند شدی زندگی را لمس کنی. مادر یعنی فرشتهای که شبهایی که غم داری یا مریضی تا صبحبالای سرت مینشیند و نگران است. مادر یعنی فرشتهای که وقتی موقع کار میگویی خسته شدم؛ با اینکه پاهایش درد میکند میگوید: «تو بشین مادر من انجام میدهم…». مادر یعنی فرشتهای که هیچوقت باور نمیکنی مریض شود یا پیر شود چون همیشه و توی هر حالتی به روی تو لبخند میزند. مادر یعنی فرشتهای که طاقت دیدن اشکهایش را نداری. مادر یعنی همه زندگی ﻣﺎدرم! هیچوقت ﺑﻪ ﻧﺒﻮﺩﻧﺖ ﻋﺎﺩﺕ نمیکنم. ﭼﻘﺪر ﺧﻮﺏ بود ﺍﮔر ﺁﻏﻮﺵ مهربانت را ﺩﺍﺷﺘﻢ. هنوز هم هرجا نامت را میشنوم؛ به لرزه میافتم. هرجا مادری را با فرزندش میبینم؛ زیر لب میگویم: من هم روزی مادر داشتم. من هم روزی گرمای وجودش را داشتم. مادرم! کاش میدانستی که این روزها بیشتر از گذشته به وجودت احتیاج دارم… اما میدانم تو هنوز هم پیش خدا واسطه حل مشکلات من هستی. این اطمینان را از آرامش قلبم دارم. امروز با شاخه گلی سرخ و دستانی لرزان به دیدارت میآیم. این اشکهای من از سر دلتنگی است. دلتنگی برای بوسه زدن بر دستهای مهربانت. کاش بودی. امروز دلم آتش گرفت و دوباره جای خالیات را حس کردم. میدانم جای تو خوب است و فرشتههای آسمان امروز را برایت جشن میگیرند. آخر میدانم که بهشت زیر پای توست. کاش فقط امروز نگاهت را داشتم.خدایا کاش فقط یک بار دیگر آغوشش را داشتم.
3پدرم بارش باران خدا بود پدرم جلوه ایمان وصفا بود پدرم حاکم پیمان و وفا بود پدرم درهمه جا کار گشا بود
3