شمال
نمایش موقعیت مناینجا خیلی عالی بود ما در تاریخ ۱۴۰۴/۰۸/۱۵ با خانواده اومدیم توس یه روز خوب .
گهی بخت گردد چو اسپی شموس به نُعم اندرون زُفتی آردت و بؤس بدان ای پسر کاین سرای فریب ندارد ترا شادمان بینهیب نگهدار تن باش و آن خرد چو خواهی که روزت به بد نگذرد بدان کوش تا دور باشی ز خشم به مردی به خواب از گنهکار چشم چو خشم آوری هم پشیمان شوی به پوزش نگهبان درمان شوی به فردا ممان کار امروز را بر تخت منشان بدآموز را مجوی از دل عامیان راستی که از جست و جو آیدت کاستی وزیشان ترا گر بد آید خبر تو مشنو ز بدگوی و انده مخور نه خسروپرست و نه یزدانپرست اگر پای گیری سر آید به دست بترس از بد مردم بدنهان که بر بدنهان تنگ گردد جهان سخن هیچ مگشای با رازدار که او را بود نیز انباز و یار سخن بشنو و بهترین یادگیر نگر تا کدام آیدت دلپذیر سخن پیش فرهنگیان سخته گوی گه می نوازنده و تازهروی مکن خوار خواهنده درویش را بر تخت منشان بداندیش را هرانکس که پوزش کند بر گناه تو بپذیر و کین گذشته مخواه همه داده ده باش و پروردگار خنک مرد بخشنده و بردبار چو دشمن بترسد شود چاپلوس تو لشکر بیارای و بربند کوس به جنگ آنگهی شو که دشمن ز جنگ بپرهیزد و سست گردد به ننگ وگر آشتی جوید و راستی نبینی به دلش اندرون کاستی ازو باژ بستان و کینه مجوی چنین دار نزدیک او آبروی چو بخشنده باشی گرامی شوی ز دانایی و داد نامی شوی تو پند پدر همچنین یاددار به نیکی گرای و بدی باد دار همی خواهم از کردگار جهان شناسندهٔ آشکار و نهان که باشد ز هر بد نگهدارتان همه نیک نامی بود یارتان ز یزدان و از ما بر آن کس درود که تارش خرد باشد و داد پود نیارد شکست اندرین عهد من نکوشد که حنظل کند شهد من بیا تا همه دست نیکی بریم جهان جهان را به بد نسپرسم گر ایوان ما سر به کیوان برست ازان بهرهٔ ما یکی چادرست چو پوشند بر روی ما خون و خاک همه جای بیمست و تیمار و باک بیابان و آن مرد با تیز داس کجا خشک و تر زو دل اندر هراس تر و خشک یکسان همی بدرود وگر لابه سازی سخن نشنود دروگر زمانست و ما چون گیا همانش نبیره همانش نیا به پیر و جوان یک به یک ننگرد شکاری که پیش آیدش بشکرد جهان را چنینست ساز و نهاد که جز مرگ را کس ز مادر نزاد ازین در درآید بدان بگذرد زمانه برو دم همی بشمرد چو زال این سخنها بکرد آشکار ازو شادمان شد دل شهریار ز مادر همه مرگ را زادهایم برینیم و گردن ورا دادهایم (شاعر بزرگ ایران فردوسی)
رستم و افراسیاب
مقبره شاعران بزرگی بود
محوطه ای که با سکویی سنگی حدودا ده متر در ده متر به رنگ سیاه ، برای مقبره شعرای خراسان اختصاص یافته. روی قسمت غربی و شرقی از سنگ ها به عرض یک متر و طول بیش از پنج متر متنی با خط نستعلیق با جنس سنگ به صورت خوشنویسی تحریر شده که تاریخ 1398 را باخود دارد. کلا ارتفاع مناسبی ندارند و از دور قابل مشاهده نیست. در کنار این سکو، بنای یادبودی به ارتفاع دو متر به شکل منشور هشت وجهی از جنس سنگ مرمر ساخته شده و بالای آن هم گنبدی قرار دارد. روی بدنه آن اشعار شاهنامه فردوسی و دیگر شاعران نقش بسته است. مثلاً این شعر : بیا تا جهان را به بد نسپریم به کوشش همه دست نیکی بریم نباشد همی نیک و بد پایدار همان به که نیکی بود یادگار همان گنج و دینار و کاخ بلند نخواهد بُدن مر تو را سودمند ولی لابلای درختان پرشاخه و برگ کم شده است و نماد محسوب نمیشود. تنها نشانه ای که از دور دیده میشود تندیس و مجسمه دقیقی توسی با ارتفاع دو متر و سنگ سفید است. بعضی از شعرایی که در این وادی آرمیده اند میشود به : استاد غزل و پژوهشگر نامی: محمد قهرمان شاعره غزلسرا: زهرا وحدتی احمدزاده متخلص به «صوفی» شاعر و عارف نامدار ایران استاد امیر خراسانی- غلامحسین بزرگر شاعر و نویسنده استاد محمد تقی خاوری ( مم.راوی) شاعره غزلسرا: عشرت قهرمان شاعر و پژوهشگر خراسان: ذبح الله صاحبکار (سهی) استاد احمد گلچین معانی قصیده سرای خراسان: استاد احمد کمال پور ( کمال) و.... اشاره کرد.
یکی از مقبره های مقبره الشعرا
خوب
زیبا بود
مزار استاد شجریان در این محل نیست و خیلی افراد به اشتباه در این بخش باغ به دنبال این مزار میگردند
مقبره شعرا (قبرستان) در محله فردوسی خراسان رضوی، شهرستان مشهد و بلوار شاهنامه، شاهنامه 67، بهارستان واقع شده است. این مکان یکی از سه آرامستان در محله فردوسی خراسان رضوی، شهرستان مشهد میباشد و از نظر موقعیت جغرافیایی در نزدیکی موزه توس و همچنین آرامگاه فردوسی، آرامگاه استاد محمدرضا شجریان، حوض نیلوفر ، دفتر پست و کتابخانه آرامگاه فردوسی قرار گرفته است.