آرامگاه جلال آل احمد (آرامگاه) در محله فیروز آبادی ری و خیابان فدائیان اسلام واقع شده است. این بنا یکی از چهار آرامگاه در محله فیروز آبادی ری میباشد و از نظر موقعیت جغرافیایی در نزدیکی مراکز مهمی مانند بیمارستان تخصصی و فوق تخصصی فیروزآبادی و پاساژ شیشه و همچنین مسجد فیروزآبادی، فلافل مامان جون، امامزاده عبدالله (ع) شهرری، بوستان زکریای رازی و داروخانه دکتر گودرزی قرار گرفته است. همچنین با توجه به نظراتی که کاربران در اپلیکیشن نشان به این مکان دادهاند میتوان گفت این بنا یکی از آرامگاههای خوب این منطقه میباشد.
آدرس، اطلاعات و موقعیت مکانی این مکان آخرین بار توسط فوگان (شهریار سطح ۶ نشان) در تاریخ چهارشنبه 08 فروردین ماه 1403 در اپلیکیشن نقشه و مسیریاب نشان بررسی و بهروز شدهاند. (چنانچه در اطلاعات ثبتشده یا موقعیت جغرافیایی آرامگاه جلال آل احمد اشکالی مشاهده کردید میتوانید از طریق اپلیکیشن نشان نسبت به گزارش این اشکال اقدام کنید تا پس از بررسی نسبت به اصلاح آن اقدام شود)
جلال آل احمد در ۱۱ آذر ۱۳۰۲ در خانوادهای مذهبی در محلهٔ سیدنصرالدین شهر تهران به دنیا آمد. خانوادهٔ او اصالتاً اهل شهرستان طالقان و روستای اورازان بودند جلال آل احمد همسر سیمین دانشور و پسر عموی آیتالله طالقانی است. بعضی از آثار مهمش : درخدمت و خیانت روشنفکران، سه تار، از رنجی که می بریم، غربزدگی، خسی درمیقات و ... همچنین کتابی در مورد اورازان نوشته است. جلال آل احمد 18شهریور 1348 درسن 45سالگی در اسالم درگذشت. آرامگاه وی در مسجد فیروزآبادی شهر ری میباشد.
4جلال آل احمد در ۱۱ آذر ۱۳۰۲ در خانوادهای مذهبی در محلهٔ سیدنصرالدین شهر تهران بهدنیا آمد. وی پسرعموی سید محمود طالقانی بود.خانوادهٔ او اصالتاً اهل شهرستان طالقان و روستای اورازان بود. دوران کودکی و نوجوانی جلال در نوعی رفاه اشرافی روحانیت گذشت.پس از اتمام دوران دبستان، پدر جلال، سیداحمد طالقانی، به او اجازهٔ درسخواندن در دبیرستان را نداد؛ اما او تسلیم خواست پدر نشد.دارالفنون همکلاسهای شبانه باز کرده بود که پنهان از پدر اسم نوشتم. روزها کارِ ساعتسازی، بعد سیمکشی برق، بعد چرمفروشی و از این قبیل و شبها درس. با درآمد یک سال کار مرتب، الباقی دبیرستان را تمام کردم. بعد هم گاهگداری سیمکشیهای متفرقه. بردست «جواد»، یکی دیگر از شوهر خواهرهام که این کاره بود. همین جوریها دبیرستان تمام شد و توشیح «دیپلمه» آمددر دوران نوجوانی، وی تحتتأثیر تربیت مذهبی در خانوادهاش بودهاست. تمام اطرافیان وی همچون پدر، برادر و پدربزرگش از طبقهٔ روحانیان بودهاند. چنانکه گفته شده پدرش در تربیت مذهبی وی بسیار جدی بودهاست. آل احمد در بیستسالگی بهدلیل درخواست پدرش، راهی نجف میشود تا درس طلبگی بیاموزد و بهنوعی راه پدرش را ادامه دهد. در سالهای آخر دبیرستان بود که جلال با کلام کسروی و شریعت سنگلجی آشنا شد و همین مقدمهای شد برای پیوستن وی به حزب توده. پس از پایان دبیرستان، پدر او را نجف نزد برادر بزرگش سید محمدتقی فرستاد تا در آنجا به تحصیل در علوم دینی بپردازد، البته او خود، به قصد تحصیل در بیروت به این سفر رفت؛ اما در نجف ماندگار شد؛ ولی پس از سه ماه به تهران بازگشت. بهگفتهٔ برخی نویسندگان، وی در بازگشت از نجف در خصوص بسیاری از احکام شیعیان دستخوش دودلی و شک شده بود.شخص من که نویسندهٔ این کلمات است در خانوادهٔ روحانی خود، همان وقت لامذهب اعلام شده، دیگر مهر نماز زیر پیشانی نمیگذاشت. در نظر خودِ من که چنین میکردم، بر مهرِ گلی نمازخواندن نوعی بتپرستی بود که اسلام هر نوعش را نهی کردهاست؛ ولی در نظر پدرم آغاز لامذهبی بود و تصدیق میکنید که وقتی لامذهبی به این آسانی بهچنگ آمد، بهخاطر آزمایش هم شده، آدمیزاد به خود حق میدهد که تا به آخر براندش
2مرحوم مدفن در مسجد مرحوم فیروزآبادی میباشد
1آرامگاهی ساده برای نویسنده ای بزرگ!
1نویسنده ای صاحب سبک و قبری بسیار گمنام