آرامگاه شوریده شیرازی (آرامگاه) در محله نیستان - سعدی شیراز و بلوار سرتیپ شهید وفایی، وفایی 2، 29 بوستان، بلوار بوستان واقع شده است. و از نظر موقعیت جغرافیایی در نزدیکی مراکز مهمی مانند آرامگاه سعدی و بازارچه سوغات و محصولات فرهنگی و همچنین دبستان دهخدا، ورودی آرامگاه سعدی، بستنی سنتی و پالوده سنتی کافه سروناز، پوشاک رادین و آرایشگاه هادی قرار گرفته است.
آدرس، اطلاعات و موقعیت مکانی این مکان آخرین بار سه شنبه 24 بهمن ماه 1402 در اپلیکیشن نقشه و مسیریاب نشان بررسی و بهروز شدهاند. این بهروزرسانی توسط کاربران نشان انجام شده است.(چنانچه در اطلاعات ثبتشده یا موقعیت جغرافیایی آرامگاه شوریده شیرازی اشکالی مشاهده کردید میتوانید از طریق اپلیکیشن نشان نسبت به گزارش این اشکال اقدام کنید تا پس از بررسی نسبت به اصلاح آن اقدام شود)
شوریده شیرازی، حاج محمد تقی، ملقب به فصیحالملک، متخلص به شوریده، پدرش عباس پیشهور از اعقاب اهلی شیرازی، شاعر معروف دورهی قاجار[۱] است. زادروز او به تاریخ (۱۲۷۶ هجری قمری) در شیراز بود. او در روز پنجشنبه (۲۱ مهر ۱۳۰۵ خورشیدی) برابر با ششم ربیعالثانی (۱۳۴۵ هجری قمری) در زادگاه خود درگذشت و در جوار آرامگاه سعدی به خاک سپرده شد. در سال (۱۲۸۸ هجری قمری) به زیارت مکه مشرف شد و در سال (۱۳۰۹ هجری قمری) به بوشهر و بندرعباس سفر نمود. شوریده در سال (۱۳۱۱ هجری قمری) به اتفاق حسینقلیخان نظامالسلطنه مافی به تهران رفت و به همراهی میرزاعلیاصغر صدراعظم به دربار ناصرالدینشاه راه یافت و از جانب او به فصیحالملک ملقب شد. ناصرالدینشاه به خاطر سرودن قصیده مدحیه، قریه بورنجان واقع در بلوک کوهمره فارس را به او بخشید. شوریده به سال (۱۳۲۳ هجری قمری) ازدواج کرد. نخستین فرزندش را که پسر بود حسین نام نهاد. شوریده از اینکه صاحب فرزندی شده، از فرط خوشحالی غزلی سرود که چند بیت از آن را میبینید: همخوابه من دوش برایم پسری زاد نور بصری بهر من ِ بیبصری زاد این کلبهٔ ویرانهٔ من باغچهای گشت زآن باغچه سروی شد و زان سروبَری زاد از گریه او شب همه شب، دوش نخفتم پیداست ز شوریده که شوریدهتری زاد شوریده قبل از مرگ، اشعاری برای سنگ مقبره خود سروده که با این بیت شروع میشود: چون برین در، سر و کار است به رحمان ِ رحیم نه امیدم به بهشت است دلت را خانۀ ما کن مصفّا کردنش با من به ما درد دل افشا کن مداوا کردنش با من اگر گم کرده ای ای دل کلید استجابت را بیا یک لحظه با ما باش پیدا کردنش با من اگر دره به رویت بسته شد دل بد مکن بازآ در این خانه دق الباب کن واکردنش با من بیاور ذره اشکی که من هستم خریدارش بیاور ذره ای اخلاص دریا کردنش با من بیا قبل از وقوع موت روشن کن حسابت را بیاور نیک و بد را جمع و منها کردنش با من چو خوردی روزی ما را شکر نعمت کن غم فردا مخور تامین فردا کردنش با من اگر عمری گنه کردی شو نومید از رحمت تو توبه نامه را بنویس، امضا کردنش با من
2