
شمال
نمایش موقعیت منسلطان حسین میرزا در سال ۱۰۷۹ (اکتبر ۱۶۶۸) در اصفهان متولد شد. او تمام عمر را تا زمان مرگ پدر در حرمسرا گذرانده بود، به همین دلیل از امور مملکتی آگاهی نداشت. سلیمان پیش از مرگ به درباریان گفته بود اگر طالب آسایش هستند بعد از وی پسرش حسین میرزا و اگر به دنبال اقتدار حکومت هستند عباس میرزا پسر دیگرش را به سلطنت برسانند. در نهایت سلطان حسین که فرزند ارشد شاه بود را به سلطنت رساندند و در ۱۴ ذیحجه ۱۱۰۵ (۳۰ ژوئیه ۱۶۹۴) وی تاجگذاری کرد و به نام او سکه زدند.سلطان حسین فردی راحتطلب، تنآسان با دلی ساده و مهربان بود و چهرهای زیبا و بدنی قوی داشت. به ورزش علاقهای نشان نمیداد، حتی در وقت جلوس به سلطنت قادر به سوار شدن بر اسب نیز نبود. شاه سلطان حسین در انزوای حرم بزرگ شده بود و برخلاف پدرش شخصیتی آرام و مهربان داشت و به تحصیل علوم و معارف علاقهمند بود. . او از آمادگی لازم برای اداره کشور برخوردار نبود. در دوره حکومت وی آخرین بازماندههای نظم حکومتی و ساختار اداری که با تلاشهای اسماعیل یکم، تهماسب یکم و عباس یکم ایجاد شده بود از میان رفت. سلطان حسین عملاً هیچ قدرتی در اداره امور نداشت و حتی علاقهای هم به آگاهی از اتفاقاتی که در اطرافش میافتاد نشان نمیداد. کشور دچار هرج و مرج و نابسامانی شد و هر نوع اتفاقی بدون هیچ مانعی، حتی در پایتخت، میتوانست رخ دهد.شاه سلطان حسین در تمام عمرش لباس سرخ نپوشید و بنا بر آن عادت هیچ کس از امرا و سرداران نمیپوشیدند. شاهان صفوی در روز غضب که میخواستند کسی را بکشند لباس سرخ میپوشیدند. سلطان حسین هرگز فرمان قتل کسی را نداد. یک روز در باغچه تفنگ میانداخت و مرغی را با تفنگ زد یا به روایت دیگر یکی از فرزندانش زاغی را با تفنگ زد و او از این اتفاق ناراحت و پریشان شد و چون به آن پرنده ظلم شده بود دویست تومان زر از خزانه به فقرا صدقه داد. او پادشاهی کریمالطبع، محب فقرا، حلیم و سلیم و صاحب بخشش و احسان بود.شاه سلطان حسین در جواب نامه عارف بزرگ، سید قطب الدین نیریزی، که او را از خرابی اوضاع و فتنه قریبالوقوع افغانها هشدار میداد، نوشت: «راست است که فتنه افاغنه در کار است. ما هم خود به علاوه تدارک دولتی، تدارک دعایی کرده، قدغن فرمودهایم [یعنی امر کردهایم] در اندرون از رجال و نساء سادات موسویه نخود را لاالهالاالله بخوانند. صباحاً و مساءً در کارند؛ انشاءالله آش معتبری فراهم کرده به کل خلق میخورانیم. از باطن سادات موسویه دفع بلا خواهد شد. از جانب شما هم ملتمس دعا هستیم که دولتخواهی فرمودید. زیاده زحمتی نیست.»هزارویكصدوهجده ازهجرت نبوی گذشته بود كه آتش به چهلستون افتاد شاه سلطان حسین، آخرین پادشاه صفوی، به قضا و قدر الهی بسیار اعتقاد داشت و هر اتفاقی را خواست و اراده خداوند میدانست.در زمان سلطنت او چهلستون آتش میگیرد. خبر آتشسوزی به شاه میرسد؛ ولی او دستور میدهد آتش را خاموش نکنند؛ چرا که قضا و قدر و خواست خداوند بوده است که کاخ بسوزد. بعد از اتمام آتشسوزی و مرمت کاخ، شاه به «ملکالشعرا نجیب کاشانی» دستور سرایش شعری را میدهد که «محمدصالح اصفهانی» عبارت «مبارک باد تالار بلندایوان جمجاهی» را با خط خوش مینویسد و بر بالای سردر ورودی ایوان، کتیبهنگاری میکنند. اینگونه است که مادهتاریخ مذکور، مرمت بنا را به سال 1118 هجری قمری میرساند.
آرامگاه شاه حسین صفویه در محله ارم قم و خیابان ورودی حرم مطهر واقع شده است. این بنا یکی از بیست و چهار آرامگاه در محله ارم قم میباشد و از نظر موقعیت جغرافیایی در نزدیکی مراکز مهمی مانند شهربازی بام الغدیر، حرم مطهر حضرت فاطمه معصومه، موزه آستان مقدس حضرت معصومه و پاساژ قدس و همچنین ایوان آینه صحن اتابکی، صحن حضرت معصومه، آرامگاه پروین اعتصامی، مسجد اعظم و مدرسه علمیه فیضیه قرار گرفته است.